زجر می کشم
زجر می کشم وقتی به دوستم زنگ می زنم تا یه خبر از خودم بهش بدم.بعد از شنیدنش می گه:ا.فکر کردم خبر ازدواجته.
زجر می کشم وقتی به پدر می گم:این پیرهن بهت میاد.بپوش.جواب می شنوم:تو باید به سر و وضع یکی دیگه کار داشته باشی نه من!
زجر می کشم وقتی خیلی جاها نمی تونم برم چون مرد ندارم.
زجر می کشم وقتی یکی از اقوام اونور آبی که همسرش هم با شیطان بزرگ نسبت داره و اصلا هم سنتی نیست هر بار که زنگ می زنه میپرسه:خاتون چرا ازدواج نکرده!![]()
زجر می کشم وقتی کسی که چند سال یه بار می بینمش میگه:خاتون.تو که تو بیمارستانی.یه دکتر تور کن برای خودت!!!
زجر می کشم وقتی مریضهام می پرسن:شما چند تا بچه داری؟ وقتی می گم مجردم با غصه و تعجب چند دقیقه در وصف کمال و جمال بنده نطق می کنن.
چرا همه ،خواسته و نا خواسته تنهایی رو بیشتر به رخم می کشن؟
+ نوشته شده در شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 19:1 توسط خاتون
|
ای عشق بسوی تو گذر می کنم از خویش