زمان: ۵ شنبه صبح.دارم از خونه خارج می شم که برم شرکت.

توی ذهنم: امشب موقع برگشتن از کلاس،میرم کتاب فروشی.یه پاکت کادو می گیرم که پولی که بعنوان هدیه عروسی همکار جمع شده بذارم داخلش..بعد می رم داروخانه کرم و شامپو می خرم.بعد می رم سوپر،بستنی و آب انار می خرم.

.

.

.

.

زمان:۵ شنبه شب.دارم از کلاس خارج می شم.

توی ذهنم:زودتر برسم خونه یه چیزی بخورم و بخوابم!پدال گاز را بفشاررررر!!!