چند روز پیش مادری رفته بود درمانگاه نزدیک خونه.وقتی برگشت گفت:فکر می کنی کی رو  دیدم؟یه استاد!

منم چند تا اسم گفتم و سومیش درست دراومد.

"داوود رشیدی".همیشه با شنیدن اسمش یاد شخصیت "شیش انگشتی سریال هزار دستان" میفتم.

 مادری گفت:کنارم ایستاده بود.باهاش سلام و حال و احوال کردم.خیلی گرم و با لبخند و طمانینه جواب می داد.خیلی  شکسته تر از اونی  بود که فکر می کردم.گفتم :مامان از زمان بچگی شما ایشون بازیگر بود.خب طبیعیه پیر شده باشه.

مادر می گفت:بهش گفتم وقتی نوجوان بودم ، خانومتون برنامه کودک اجرا می کرد و من تماشا می کردم.(احترام برومند) .ایشون گفته بود:اتفاقا منم بچه بودم برنامه های ایشونو می دیدم!!

نسلی که آقای رشیدی متعلق بهش هست با ارزشه.

 واژه استاد برازنده ایشونه.کسیکه حتی وقتی بیماره و حالش خوش نیست،وقتی سنی ازش می گذره،باز هم یه تصویر دلنشین از خودش تو ذهن بقیه می سازه..

نسلی که خیلی اصالت داشت و روی پای خودش می ایستاد..

زنده باشی استاد.