گیرم پدر تو بود فاضل...
اولین بار حدود 10 سال پیش یا شایدم بیشتر بود که اسمش رو شنیدم."پسر ایرج".برای منی که 16-17 سالم بود،ایرج یه خواننده ناشناس بود.از خونواده شنیدم که قبلترها برای فیلمها خوانندگی می کرده.پوستر آلبوم هم عکس یک پسر گیسو کمند و یک پیرمرد بود.هیچ کدوم برای من به عنوان مخاطب جذاب نبودن.به خودم گفتم:وای.دوباره یه پسر می خواد از بر اسم پدرش سود ببره.آخه خوانندگی کار هر کسی نیست که.
مدتی گذشت و ترانه انتهایی یک سریال به نظرم جذاب اومد.اول فکر کرم محمد اصفهانیه.بعد از کمی کنکاش فهمیدم که نخیر.این صدای "احسان خواجه امیری" هست.
کم کم به این نکته رسیدم که انگار این آدم با خیلی از جوونها فرق داره.یعنی اینکه توی خوندن هدف داره.ترانه های با مسمی انتخاب می کنه،آهنگ سازی ترانه ها با خودش هست.انگار برای خوانندگی تعلیم دیده و ...
الان که چند سال می گذره و با دیده نقد به زندگیش نگاه می کنم به نکات جالبی رسیدم:
خیلی ارزشمنده که توی این زمانه ،مرد جوان خواننده ای دنبال یاد گرفتم اصول این کار بره.(نه مثل این جوجه رپرهای سبکسر که خزعبلات می خونن.) و سعی کنه مهارتش رو در آهنگسازی و خوانندگی بالا ببره.
اینطور که شنیدم آقای ایرج سخت مخالف خواننده بودن احسان بودن.ولی احسان هدفش مشخص بود و بهش رسید.شاید بخاطر مخالفت پدر مجبور شده در رشته کامپیوتر تحصیل کنه،نه موسیقی.
یه بار توی مراسم سال تحویل که فرزاد حس نی مجری بود،و احسان هم دعوت بود،حس نی بهش گفت:تو چرا اینقدر کم حرفی.صدات در نمیاد؟
سال بعد هم اتفاقا مجری برنامه سال تحویل حس نی و مهمان ،احسان بود.بعد از صحبت مفصلشون احسان گفت:دیدید،توی این یکسال روی خودم کار کردم و می تونم حرف بزنم؟
یعنی خودش این مشکل رو پذیرفت و سعی کرد حلش کنه.
چند آلبوم اولش بیشتر ترانه های سوزناک داشت.ولی کم کم فهمید که مخاطب نیازی به اینهمه غم نداره کمی شادتر خوند.البته به نظر من هنوز جای بیشتری داره.
اهل جنجال و مجله بازی و پارتی شبانه نیست!نعمتی برای جوونهای امروزی.
متن ترانه های که انتخاب می کنه ،اکثرا متفاوته و محتوی نسبی بیشتری داره.مثل خیلی از مجاز خوانه،خزعبلات عشقی نمی خونه!یکی از ترانه سراهای قدرش " دکتر افشین یداللهی " هستن که ایشن هم جای بحث و نقد دارن.گاهی فکر میکنم انگار دکتر یداللهی تو ذهن من بوده که اینطور داره حرف دل من رو به شعر در میاره!
احسان و خواهرش ثمره ازدواج دوم پدر هستن.این حقیقت حاکی از اینه که بر خلاف تصور خیلیها طلاق و ازدواج مجدد بچه های له و گندیده تحویل جامعه نمی ده!
احسان خواجه امیری هر ساله چندین کنسرت داخلی و خارجی برگزار می کنه.
مطمئنا انتقاداتی هم به کارهاش وارده.ولی نکات مثبت به منفی ها می چربن.
خوشحال می شم اگه شما هم تحلیلی دارید با من در میون بگذارید.
این هم یکی از مصاحبه های احسان خواجه امیری هست(برگرفته از www.irannaz.com) :
احسان خواجه امیری متولد ۷ آبان ۱۳۶۳ فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر از دانشگاه آزاد و فرزند آخر خانواده احسان خواجه امیری در یک خانواده هنرمند به دنیا آمده است . پدر او ایرج از سر آمدان موسیقی سنتی و آواز است که بر شکوفایی و پرورش او تاثیر بسزایی داشته است. احسان شیفته و عاشق موسیقی است. کار حرفه ای خود را با آهنگسازی برای مجموعه ای مستند که موسیقی بی کلام بود شروع کرد.
خانواده هنرمند
در یک خانواده کاملا هنرمند به دنیا اومدم، پدرم «ایرج» یکی از خوانندگان بنام و محبوب ایران است، مادرم هم از صدای خوبی بهرهمند است اما هیچوقت قسمت نشده که بخواند، خواهر بزرگترم هم موسیقیدان است.
علاقه به خوانندگی
طبیعی بود که با داشتن چنین خانواده هنرمندی به خوانندگی علاقهمند شوم. خواندن در خون من است مطمئنا در هیچ کاری نمیتوانستم به اندازه خوانندگی موفق شوم.
شروع کار موسیقی
از شش سالگی با نوازندگی ویولن کارم رو آغاز کردم اما ورودم به دنیای موسیقی در سن سیزده سالگی بود، آواز رو هم نزد پدرم آموزش دیدم.
من و بابام
در هفده سالگی اولین آلبوم را روانه بازار کردم. در آن آلبوم به همراه پدرم آواز خواندم البته هشتاد درصد آن آلبوم کار خودم بود.
موسیقی سنتی
مدتی موسیقی سنتی یا همون ملی و ایرونی رو کار کردم. این سبک موسیقی را خیلی هم دوست دارم و پیشرفت خوبی هم در آن داشتم. پس از گذشت مدتی به این نتیجه رسیدم که در این کار نمیتوانم آنچنان که باید اثرگذار باشم چرا که پرونده این سبک موسیقی را پدرم و آقای شجریان بستهاند و هیچ جایی برای من نگذاشتهاند. من اگر تمام عمرم تلاش کنم، تازه میتوانم به پدرم برسم و نمیتوانم از آن بالاتر بروم.
پدرم
من عاشق صدای پدرم هستم. هیچوقت صدایش از ذهنم پاک نمیشود. او پهلوان آواز ایران است. اصلا کسانی که در آن دهه در موسیقی ایران زحمت میکشیدند، بینظیر و تکرارنشدنی بودند.
هرچی آرزوی خوبه
فکر میکنم پس از خواندن این ترانه بود که مردم به طور کامل با چهره ونام من آشنا شدند. این قطعه از ترانه و آهنگ تاثیرگذاری بهرهمند بود و شاید به این خاطر است که به دل اغلب مردم نشست.
مدیونم
برای رسیدن به جایگاه فعلیام خیلیها برایم زحمت کشیدند. در وهله اول پدر و مادرم بودند و بعد دکتر یداللهی و آقای جعفری. من هیچ وقت لطف این افراد را فراموش نمیکنم و خودم را مدیون آنها میدانم.
لذتبخشترین لحظه زندگی
به نظر من برای خواننده هیچچیز لذتبخشتر از آن نیست که مردم از صدا و کارش خوششان بیاید و هیچچیزی نمیتواند جای این احساس را بگیرد که یک روز یک میلیاردر به من بگوید با کارت خیلی گریه کردم اما بعدش هم کلی لذت بردم… این زمانها، میتواند لحظههای خوبی برای انسان و یک خواننده باشد.
مردم
اوایل وقتی مرا تو خیابون میدیدند، تعجب میکردند… بهم میگفتند باورمون نمیشد این صدا متعلق به پسر کمسنوسالی مثل تو باشد.
ترانه
به نظر من ترانه در موفقیت یک اثر نقش اصلی رو بازی میکند. من خودم روی این قضیه خیلی حساس هستم و حاضر نیستم هر ترانهای رو بخونم. فکر میکنم ترانهای موفقه که بتواند لحظهای شنونده رو به فکر واداره… شخصا عاشق ترانههای دکتر یداللهی هستم. با قلمشان انس گرفتم حتی اگر ترانهای که میخوانم متعلق به ایشان نباشد اما نظرشان را میپرسم.
خواهرم
خواهرم یک موسیقیدان تمامعیار است و دیکشنری متحرک موسیقی است. او به لحاظ تئوری موسیقی در رده بالایی است تا به حال کارهای زیادی را تنظیم کرده است مثل آلبوم امید حجت… ولی خب من و اون نمیتونیم با هم به طور مشترک کار کنیم. اصلا آدم با نزدیکانش نمیتونه کار حرفهای انجام بدهد.
مثلا من و خواهرم تا میخواهیم با هم کار کنیم، دعوامون میشه! البته بیشتر تقصیر خودم هست چون در کل آدم بیقراری هستم، نمیتونم بشینم تنها گوش بدهم. ۹۵ درصد داشتههایی رو هم که به دست آوردم، تجربی بوده است. این عادت تو زندگی شخصیام هم هست. مثلا اگه یه نشانی رو بخواهم بگردم، از کسی نمیپرسم. خودم میروم و پیدا میکنم. حتی اگر ساعتها وقتم رو بگیره.
موفقیت یک اثر
موسیقی مثل حلقههای زنجیره، اگه حلقهها درست به هم وصل نشود، از هم گسسته میشود. برای اینکه یک آلبوم خوب از کار درآید، تمام مراحل موسیقی از ضبط استودیو گرفته تا ناظر ضبط و نوازنده باید خوب باشند تا اثر به چشم بیاید.
ای عشق بسوی تو گذر می کنم از خویش