حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
این آدمها؟!! اصولا متفاوتن.مثلا،پدر خونواده ۱۰ شب میاد خونه و تا ۳ صبح بیدارن.اونم در حالیکه بچه شون کل این مدت رو در حال دویدنه.فکر نکنید بچه نازیه که یواش می دوه.نه یه بچه چاق و حال بهم زن که همه خونه با دویدنش می لرزه.
این خاندان آسمانی تا حالا تو هیچکدوم از جلسات ساختمون شرکت نکردن.
جالبه مردک،نهایتا ۳۰ سالشه،اندازه پدر من یا شاید بیشتر اموال داره،نهایتا دیپلم داره،گاهی یه ریشی روی صورت کریهش پدیدار می شه و چند روز بعد محو می شه!معنای واقعی "نو کیسه"!!
اینها هیچوقت شارژ نمی دن.۶ ماه یکبار اونهم با زور!
و باقی همسایه ها هم ماست تو دهنشونه!
واحد زیر اینها یه مرد تنهاست که می گفت روش نمی شه بهشون بگه :ساعت ۲ شب یه کم مراعات کنید.می گفت :دارم تمرین نشنیدن می کنم!!
این خانم بعضی اوقات جیغهای بلندی می کشه سر بچه ش و اون هم جیغ می زنه و گریه می کنه.بنظرم می خواد نسق بگیره که کسی بهش اعتراض نکنه.یه بار گفتم الان بچه رو می کشه.زنگ بزنم ۱۱۰؟مادر گفت:نه .این آدم تعادل نداره.میاد بالا و ...
اگه بری دم در خونه ش در رو باز نمی کنه!!که بتونی باهاش حرف بزنی.
آدمهایی با حیوون صفتی این جماعت ندیدم.
دیشب از ۴ عصر که رسیدم خونه تا ۱ شب روند دویدن بچه ها ادامه داشت.( ۳ عدد موجود ۴-۱۲-۱۷ ساله).اینقدر دیشب استرس داشتم که حالت تهوع گرفتم.
هیچ همسایه دیگه ای هم خودشو به زحمت نمی ندازه که واسطه بشه.
خلاصه دیشب بزور تونستم ساعت ۱ بخوابم.
نمی دونم چه باید کرد.چون مذاکره و واسطه گری جواب نمی ده.از در دوستی وارد شدن هم بیفایده بوده.شکایت هم بگمونم راهش نیست.
ای عشق بسوی تو گذر می کنم از خویش