تف کن...
من همیشه روی کتابها و جزوه ها ،نظم و تمیز بودنشون حساس بودم.
جزوه بهداشتمو آوردم شرکت که ازش کپی بگیرم.به مهندس "و" گفتم:این دستگاه دو رو کپی می گیره؟
اونم می خواست بره بیرون.رو کرد به مهندس 49. کار منو خراب کرد.![]()
اونم مثل فشنگ برای کمک داوطلبانه اومد.حالا فکر کنید که جزوه های من مملو از مطالب خاک بر سریه( بارداری و تنظیم خانواده و صکصولوژی و ..).دعا می کردم به صورت موقت بیناییش مختل بشه.![]()
خلاصه اوراق عزیز منو گرفت و گذاشت توی دستگاه که...گیر کردن توی حلق دستگاه کپی.
به سختی از داخل دستگاه درش آورد.ورق نازنینم مثل آکاردئون جمع شده بود.دلم می خاست داد بزنم سرش.خب چرا فضولی می کنی .
بعد ورق منو گذاشته روی دستگاه و با دستش حرکتی مثل اتو کردن در دو جهت مختلف روش اجرا کرده که صاف بشه!مگه پارچه ست که چروکش بیفته.
کلا بهتره آدم در هر کاری از طریق آزمون و خطا عمل کنه.سوال بیجا هم نپرسه!!
*این هم عکس جزوه قشنگم
:

+ نوشته شده در شنبه بیستم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 11:20 توسط خاتون
|
ای عشق بسوی تو گذر می کنم از خویش