روز نو
اما یه حسی نمی گذاره این کارو بکنم.چه حسیه نمی دونم.شاید از بعضی دوستان دلخورم.شاید از بعضی وقایع دور و برم.نمی دونم بقیه هم آخر سالی به اندازه من خسته و کوفته هستن یا نه؟
گاهی تعجب می کنم از اینکه من چی فکر می کنم و دیگران چی تو سرشونه.من تو یه دنیای خیلی صاف و ساده م.اما بقیه گاهی بدون اینکه حرفی بزنن عکس العملهایی نشون می دن که آدم توش می مونه.
شاید باز هم تحول در افکار نیاز دارم.
به هر حال "نرم نرمک می رسد اینک بهار،خوش به حال روزگار..."
برنامه بسیار خوش بینانه م برای عید اینه که کمی هم درس بخونم.
امیدوارم سال پربرکتی داشته باشید.بدون تنش،بدون اضطراب.همراه کسی که عاشقانه دوستش دارید.مریض نشیدو مریضی عزیزانتون رو نبینید.پول داشته باشید و تحمل و پذیرشتون بالاتر بره.برای خودتون و برای بقیه وقت داشته باشید.
من معمولا اسم کسانی که دوستشون دارم رو روی یه برگ کاغذ می نویسم تا لحظه تحویل سال براش طلب نیکی و برکت کنم.
امسال شما هم جز این لیست هستید.امیدوارم در مورد شما مستجاب الدعوه باشم.
اگه تونستید تو اون لحظه ناب،منم دعا کنید.
مبارک بادت این سال و همه سال...
ای عشق بسوی تو گذر می کنم از خویش